جدول جو
جدول جو

معنی حسن جعفری - جستجوی لغت در جدول جو

حسن جعفری(حَ سَ نِ جَ فَ)
هندی شیعی. او راست: آیات محکمات که در رد برادر خود محسن سنی نگاشته است. (ذریعه ج 1 ص 48)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ شُ)
ابن عبدالله حلبی. ساکن قسطنطنیه و کاتب دیوان بود و در 1105 هجری قمری درگذشت. او راست: دستورالعمل و دیوان شعر و ذیل ریاض الشعراء و فرهنگ شعوری در لغت فارسی به ترکی و منظومه ای به پیروی پندنامۀ عطار. (هدیهالعارفین ج 1 ص 295). و رجوع به شعوری شود. از فرهنگ وی بنام ’لسان العجم’ در این لغت نامه نقل میکنیم ولیکن به تنهایی قابل اعتماد و استناد نیست
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مُ عَمْ مَ)
ابن علی بن شبیب حافظ محدث بغدادی. درگذشتۀ 295 هجری قمری اوراست: ’السنن فی الفقه’. (هدیه العارفین ج 1 ص 268)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ جَ هََ)
ابن علی بن محمد، مکنی به ابومحمد حافظ محدث. درگذشتۀ 454 هجری قمری او راست: ’الامالی’. (هدیه العارفین ج 1 ص 276)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ بِ)
اصفهانی انصاری. ابن علی بن محمود. او راست: منظومه در توحید و تاریخ ری و اصفهان و جز آن. (ذریعه ج 1 ص 37 و ج 2 ص 347 و ج 4 ص 487)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ابن عبدالله اخسقه ای رومی. متخلص به جوری (1220- 1292 هجری قمری). دیوان شعر ترکی دارد. (رجال حبیب السیر ص 60) (هدیهالعارفین ج 1 ص 302) (از سعدی تا جامی ص 250) (تاریخ عصر حافظ 247) (تاریخ مغول اقبال)
لغت نامه دهخدا